با وجود اینکه آرامگاه شاعران خراسان در طوس از اساسنامهای مصوب و روشن برخوردار است که شروط لازم برای تعیین صلاحیت متوفی، مراحل لازم برای دفن افراد و همچنین اعضای هیئتامنا در آن قید شده است، هنوز بعد از گذشت ۱۸ سال از آغازبهکار آرامگاه شاعران خراسان در طوس و دفن ۱۲ نفر در این آرامگاه، سازوکار و شرایط دفن افراد، برای عموم جامعه روشن نیست و گاه بعد از فوت یکی از چهرههای ادبی شهر، حرفوحدیثها دربارۀ دفن شدن یا نشدن وی در آرامگاه شاعران خراسان ازسر گرفته میشود.
بهمنظور روشنسازی افکار عمومی، نگاهی به شرایط اساسنامه میاندازیم و به کمک دو تن از اعضای هیئتامنای این آرامگاه، شبهات موجود را برطرف میکنیم.
سیدی که دو سال با سمت مسئول فرهنگی در آرامگاه فردوسی مشغول به فعالیت بوده است، با اشاره به لزوم روشن شدن افکار عمومی میگوید: «متأسفانه تاکنون اساسنامۀ این آرامگاه آنطور که باید اطلاعرسانی نشده است، بهطوریکه به محض فوت یکی از بزرگان خراسان، نگاهها بهسمت آرامگاه شاعران خراسان در طوس میچرخد و بسیاری، طلب دفن وی در این مکان را میکنند.».
وی افزود: «حسن لاهوتی، پورعطایی و انضابینژاد همه افراد بزرگ خراسان بودند که در عرصۀ خود حرفهایی جدی برای گفتن داشتند، اما به دلیل شاعر نبودن، هیئتامنا آنها را دارای شرایط دفن ندانستند، بنابراین باید داشتن شرط شاعری کاملا برای افکار عمومی روشن شود.
گاهی برخی در تماس با بنده برای دفن عزیزانشان در اینجا عجزولابه میکنند و من در پاسخ میگویم الان دو تن از اعضای هیئتامنا خودشان شامل آییننامه نمیشوند؛ یعنی خودشان به خودشان نمیتوانند اجازه بدهند، بنابراین دفن در این مکان باید حتماً بر اساس آییننامه باشد.».
وی همچنین با اشاره به اینکه افراد، اطلاع کاملی از مراحل اداری دفن افراد واجد شرایط نیز ندارند، گفت: «وقتی قرار است فردی را در بهشترضا یا خواجهربیع دفن کنند، مراحل اداری کاملا روشن و شفاف است، اما بهدلیل کم بودن تعداد افراد دفنشده در این آرامستان، افراد اطلاع دقیقی از مراحل اداری ندارند.
چنانکه وقتی خود آقای باقرزاده که عضو هیئتامنا بودند فوت کردند، پسرانشان میگفتند میخواهیم تشییعجنازه کنیم، اما نمیدانیم باید با کدام ارگان و نهاد تماس بگیریم؛ به همین خاطر لازم است این مراحل بهصورت کامل اطلاعرسانی شود.
خانم زهرا وحدتی در زمان حیات آقای باقرزاده به ایشان مراجعه میکند و ایشان هم با مشورت سایر اعضا صلاحیت او را برای دفن در این مکان، قبل از مرگ وی، تأیید و کار را پس از مرگ وی راحت میکنند، اما دربارۀ آقای شکوهی با توجه به اینکه تمامی اعضا در آن برهه در مشهد نبودند، کار کمی سخت بود.».
دکتر یاحقی تنها روش اداری و درست برای دفن افراد در آرامگاه شاعران خراسان را چنین اعلام کرد: «خانوادۀ متوفی که متقاضی دفن در آرامگاه شاعران خراسان است، باید با میراثفرهنگی تماس بگیرد و درخواست خود را مطرح کند.
سپس میراثفرهنگی این درخواست را با هیئتامنا در میان میگذارد. پس از آن هیئتامنا تشکیل جلسه میدهد و درصورت تأیید، اجازۀ کتبی یا شفاهی به میراثفرهنگی میدهد تا مراحل اداری را انجام دهند. درواقع میراثفرهنگی میاندار بین خانوادۀ متوفی و هیئتامناست.».
وی دربارۀ سکونت نداشتن دو تن از اعضای هیئتامنا در مشهد گفت: «امروز بهمدد تکنولوژی، میتوان بهصورت مجازی تشکیل جلسه داد و حتماً نیاز به حضور در مشهد و اجازهنامۀ کتبی نیست.
میتوان در ابتدا بهصورت مجازی، اجازهنامه را صادر و بعد، از طریق فکس و ایمیل آن را امضا کرد.». دکتر یاحقی سپس با اشاره به سفر خود در هنگام فوت غلامرضا شکوهی گفت: «بهعنوان مثال هنگام فوت آقای شکوهی بنده در کانادا بودم. دکتر علوی در خارج از ایران، آقای خسروی در شمال و آقای کاخی در تهران، اما همه ازطریق تلفن و تلگرام تشکیل جلسه دادیم و مجوز دفن را صادر کردیم.».
دکتر یاحقی در پاسخ به این سؤال که آیا کسی هست که بدون اجازۀ هیئتامنا در آرامگاه شاعران خراسان دفن شده باشد، گفت: «متأسفانه بله. یک نفر. آقای آویژن را بدون اجازۀ هیئتامنا دفن کردند و ما زمانی متوجه شدیم که کار از کار گذشته بود، اما ایشان از نظر شورا شرایط لازم برای دفن در این محل را نداشتند.».
دکتر علوی نیز در اینباره گفت: «در این میان یک نفر شبانه بدون اطلاع اعضا دفن شد. پس از این رویداد من خودم با فرماندار تماس گرفتم و از این موضوع گلایه کردم، ولی فرماندار وقت آقای خردمند گفتند من اطلاع ندارم. ارشاد و میراثفرهنگی هم تکذیب کردند و کسی مسئولیت را قبول نکرد.
خانوادۀ ایشان علاوهبر این قانونشکنی، آرامگاه متوفی را هم بلند درست کرده بودند، چراکه قرار بر این بود که همۀ قبور ساده باشد و بین شاعران تبعیضی قائل نشویم. در ۲۹ آذر ۸۱ نامه نوشتیم که مرحوم جواد غلامپور معروف به آویژن طبق نظر هیئتامنا و مطابق مادۀ ۳، شاعر شهیر شناخته نشد، ضمن اعتراض به این کار لطفاً زین پس بدون اخذ مجوز هیئتامنا تصمیمی توسط مسئولان صورت نگیرد.
این نامه به امضای هر پنج عضو رسید و دوباره اصل اساسنامه بههمراه نامۀ جدید به ادارههای میراثفرهنگی، ارشاد، استانداری، فرمانداری و رونوشت آن نیز به دفتر مقام معظم رهبری فرستاده شد. بعد از اعتراض ما آرامگاه آقای آویژن را اصلاح کردند و بعد از آن هم تا به امروز فرد دیگری بدون اجازه دفن نشده است.».
تهیۀ فهرستی از شاعران شناختهشدۀ خراسانیِ دارای شرایط دفن در آرامگاه شاعران خراسان در طوس، برای جلوگیری از شبهه پس از فوت، پیشنهاد ما به اعضای هیئتامنا بود که آنان این پیشنهاد را اخلاقی ندانستند و رد کردند.
دکتر یاحقی گفت: «چنین کاری شاید خیلی اخلاقی نباشد که بگوییم مثلا شما میخواهید بمیرید، ما برایتان جاقبر گرفتهایم! این کار تفأل به خیر و خوشنما نیست، بنابراین تاکنون صورت نگرفته است، اما اگر کسی خودش متقاضی باشد و به هیئتامنا مراجعه کند، میتوان قبل از فوتش بررسی کرد و درصورت صلاحیت، مجوزی صادر کرد.».
یاحقی با توصیف وضعیت کنونی آرامگاه شاعران خراسان گفت: «این آرامگاه نیاز به سالنی دارد که در برف و سرما بشود مراسم برگزار کرد، اما متأسفانه مساحت زمین کم است و نمیشود تأسیسات بیشتری در آن بنا کرد.
در حد یک نماد، تابلوی معرفی تاریخچۀ آرامگاه شاعران خراسان و تندیس یا سردیسی از شاعران در محل دفنشان برای آشنایی بیشتر بازدیدکنندگان با چهرۀ آنان، در مرحلۀ اول کفایت میکند، چراکه در این محدوده از لحاظ میراثفرهنگی محدودیت وجود دارد و نمیتوان کار خاصی انجام داد، اما طبعاً انتظار مقبرهالشعرای تبریز را نمیتوان از اینجا داشت، چراکه در آنجا فضا وسیع است، فضای مسقف دارد و البته پیشینۀ آن هم بسیار بیشتر از آرامگاه شاعران خراسان است و بسیاری از شخصیتهای تاریخی در آن خفتهاند. شاید آیندۀ دور اینجا هم شبیه مقبرهالشعرای تبریز شود، ولی در حال حاضر امکان و همچنین ظرفیتش نیست.».
یاحقی در ادامه از گروههای مردمنهاد خواست که برای کمک به بهتر شدن شکل آرامگاه، وارد میدان شوند و گفت: «بهتر شدن وضعیت آرامگاه شاعران خراسان، نیازمند یک متولی است. میراثفرهنگی احتمالا به این دلیل که در حوزۀ وظایفش نیست، خیلی دخالت نمیکند و درکل از ارگانهای دولتی هم توقع چندانی نمیرود، اما لازم است که گروههای مردمنهاد در این زمینه وارد میدان شوند و حتی با کمک خانوادههای متوفیانِ مدفون در این آرامگاه، برای زیباسازی اینجا اقدام کنند.».
سیدی هم با تشکر از خیران برای تأمین هزینۀ ساخت المان موجود در آرامگاه شاعران خراسان گفت: «بعد از انتخاب شدن زمین آرامگاه، از دکتر دانشدوست خواسته شد المانی متناسب با یاد شعرا طراحی کند، اما شعرا پولی نداشتند تا خودشان کمک کنند، میراثفرهنگی هم همینطور، متولی دیگری هم نداشت؛ به همین خاطر آقایان مقیمی و شهریاری پیشقدم شدند و هزینۀ ساخت المان را تقبل کردند.
دکتر دانشدوست نیز همین المان را باتوجهبه بودجۀ موجود طراحی کرد که البته شاید کمی در قیاس با المانهای مقبرهالشعرای تبریز کوچک به نظر آید.». سیدی سپس با اشاره به آمادگی مقیمی بهمنظور کمک مجدد به ساخت المان برای آرامگاه شاعران خراسان گفت: «ایشان همین دو سال پیش هم که من مسئول فرهنگی آرامگاه فردوسی بودم، گفتند که این المان در مقابل مقبرهالشعرای تبریز بسیار حقیر است، ما حاضریم هزینه کنیم تا المان بزرگتری طراحی شود، اما متأسفانه بهدلیل نبود میدانداری که بهدنبال طرح و مجوز برود، همین ماجرا هم سرنگرفت.».
نگاهی به زندگی شاعران خفته در آرامگاه حکیم توس
احمد گلچینمعانی اولین شاعر مدفون در زمینی است که به نام آرامگاه شاعران خراسان در طوس شناخته میشود. احمد روز هجدهم دی ۱۲۹۵ در خانوادهای متدین در تهران متولد شد. بعد از تحصیلات مقدماتی، در سال ۱۳۱۳ به استخدام وزارت دادگستری درآمد و در ثبتِ کل مشغول به خدمت شد.
او که از پژوهشگران و شاعران پرتلاش بود، از سال ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۸ بعدازظهرها در کتابخانۀ ملّی ملک به خدمت پرداخت. گلچین در سال ۱۳۴۳ برای تنظیم فهرست نسخ خطی کتابخانة آستان قدس به مشهد نقل مکان کرد. احمد گلچین بهگواهی آثارش، شاعری ورزیده و دانشمندی سختکوش و شعرشناس بود.
او بهدلیل اشراف کامل به دنیای کتاب، همواره از مآخذ دستاول و معتبر استفاده میکرد. استاد گلچینمعانی در اردیبهشت ۱۳۷۹ بهعلت هجوم چند بیماری مزمن درگذشت و در آرامگاه شاعران خراسان در جوار آرامگاه فردوسی پهلو گرفت.
احمد کمالپور اولین عضو از اعضای هیئتامنای آرامگاه شاعران خراسان و اولین فرد از حلقۀ شاعران خراسانیالاصل است که در آرامگاه شاعران خراسان، واقع در پیشخوان آرامگاه فردوسی به خاک سپرده شد. وی سال ۱۲۹۷ در مشهد به دنیا آمد و بعد از تحصیل در مدرسۀ نظمیه، به پیشۀ کفاشی پرداخت.
کمالپور متخلص به «کمال» که در دوران کودکی به خواندن شاهنامه پرداخته بود، جذبِ نشستهای ادبی شد و بعد از مدتی دکانِ کفشدوزی خود را در بازار تعطیل کرد و برای گذران زندگی بهعنوان کارمند در شرکت قند ثابت خراسان به کار پرداخت.
کمال از اعضای انجمنهای ادبی خراسان بود. وی به لهجۀ غلیظِ مشهدی حرف میزد و با همة مردم بسیار ساده و متواضع و صمیمی رفتار میکرد. دیوان اشعار احمد کمالپور به نام «گلشن کمال» در سال ۱۳۷۲ منتشر شد. کمال در شهریور ۱۳۷۹ بهعلت بیماری قلبی درگذشت.
ذبیحا... صاحبکار، متخلص به «سهی»، سال ۱۳۱۴ خورشیدی در روستای دولتآباد تربتحیدریه به دنیا آمد. او تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش گذراند و دروس متوسطه را در تربت پی گرفت. بعد از آن در حوزة علمیه به ادامۀ تحصیل پرداخت. عشق به شعر، او را بهسمت شاعری سوق داد.
وی به مشهد مهاجرت کرد و از اعضای ثابت انجمنهای نگارنده، فرخ و محمد قهرمان شد. صاحبکار غالباً شالی سبک و سپید بر سر میبست. ریشی کوتاه و در جوانی، تنپوشی پالتومانند داشت. سهی که از اولین دوستان استاد محمد قهرمان محسوب میشد، بهتدریج در شاعریِ سنتی، پلههای ترقی را پیمود و از غزلسرایان مشهور خراسان و ایران شد. وی که سالها بهعنوان آموزگار در مدارس خدمت میکرد، پس از بازنشستگی، با مؤسسة پژوهشی عاشورا و ادارة ارشاد مشهد به همکاری پرداخت. صاحبکار در روز ۱۸ اسفند ۸۱ درگذشت.
جواد غلامپور متخلص به آویژن، خرداد ۱۳۲۱ در مشهد بهدنیا آمد. بهگفتۀ اعضای هیئتامنا، وی تنها فردی است که بدون اجازۀ هیئت در این آرامگاه به خاک سپرده شده است. او در دوران جوانی، پهلوان کشتیباچوخه و آزاد خراسان بود، اما دریافت بورسیۀ کارآموزی اروپا در رشتۀ ساختمان و معماری از مدرسۀ پلیتکنیک، مسیر زندگیاش را تغییر داد.
آویژن برندۀ جایزۀ اسکار فایبر انگلستان بود. معلولیت از ناحیۀ پا و از دست دادن دیدگان، بر زندگیاش تأثیر گذاشت. آویژن پس از روشندلی در سال ۶۹، روی به نگارش داستان و شعر گذاشت. وی در ۲۶ آذر ۱۳۸۱ درگذشت.
سیدعمادالدین بُرقَعی، شاعری توانا بود و «معین» تخلص میکرد. عماد سال ۱۳۰۰ شمسی در مشهد بهدنیا آمد. چون مادر عماد در سهسالگی و پدرش در ششسالگی وی درگذشته بودند، جد و جدّة مادریاش تربیت او را برعهده گرفتند. عماد در نونهالی دارای طبعی روان بود، چنانکه شنوندگان اشعارش، از قدرت طبع وی دچار حیرت میشدند و از او امتحان شاعری میگرفتند. عماد قدی بلند و چهرهای جذاب داشت. پیدا بود که در جوانی، صاحبِ جمال بوده است.
وی هنوز دورة دبیرستان را به پایان نبرده بود که گرفتار عشقی پرشور شد و از ادامة تحصیل بازماند. همسر وی هشت ماه بعد از وصلت، بدون اینکه فرزندی بیاورد، از دنیا رفت. ماجرای عشقِ او و غزلهای پرشورش، مشهور بود. وی در سال ۱۳۳۱ از مشهد به تهران رفت.
دیوان عماد برای اولینبار با مقدمة اخوانثالث در سال ۱۳۴۱ منتشر شد. وی سرانجام بیستوهفتم بهمن ۱۳۸۲ در تهران درگذشت. عماد خراسانی با اینکه در تهران درگذشت، پس از مرگ در جوار دوستان حلقۀ ادبش به خاک سپرده شد.
عشرت قهرمان (خواهر محمد قهرمان) سال ۱۳۰۵ شمسی در ولایت زاوه (تربتحیدریه) در خانوادهای مرفه از تبار قاجار بهدنیا آمد. پدر وی خوشآواز بود. مادرش هم بهخوبی تار مینواخت. عشرت، مادر و پدر خود را بهترتیب در سنین هشت و دوازدهسالگی از دست داد.
او تا سوم متوسطه تحصیل کرد و بعد از درگذشت پدر، تن به ازدواجی ناموفق داد. عشرت در سنِ بالا ذوق شاعری یافت. وی از همان سالِ اولِ روی آوردن به شاعری هرچه سرود و نوشت، پیدرپی با هزینۀ شخصی خود به چاپ رساند. عشرت قهرمان در روز سیزدهم اردیبهشت ۱۳۸۴ دار فانی را وداع گفت.
غلامرضا صدیقغریب، متولد ششم بهمن۱۳۰۵ است. او در دوران دبستان به فراگرفتن قرآن مجید و دیوان حافظ نزد مادر باسواد خود پرداخت. صدیق علاوهبر تألیف کتاب در شعرسرایی نیز هنرمند بود و جلسات شعر هفتگی داشت. این جلسات، غروب روزهای سهشنبه در منزلش تشکیل میشد و دوستان او از هر قشر و صنفی در آن حاضر میشدند و شعر میخواندند. وی در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۸ درگذشت.
محمد قهرمان را میتوان بانی اصلی ایجاد آرامگاه شاعران خراسان دانست. او بهعنوان میداندار و بهنمایندگی از دیگر شاعران، با نوشتن نامهای شعرگونه به مقام معظم رهبری، درخواست شاعران را پیگیری کرد. محمد قهرمان در دهم تیر۱۳۰۸ در روستای امیرآباد، واقع در هشت کیلومتری جنوب تربتحیدریه متولد شد.
پس از فوت مادر و پدر، خواهر بزرگش سرپرستی او را به عهده گرفت. قهرمان در سال پنجم دبیرستان با مهدی اخوانثالث همکلاس شد و این دوستی ادامه یافت. او در دانشکدۀ حقوق دانشگاه تهران، ادامه تحصیل داد، اما هرگز بهدنبال کار حقوقی نرفت و فقط به شعر پرداخت. از سال۱۳۳۹ در منزل شخصیاش، انجمن ادبی بهصورت هفتگی برگزار میشده است. این شاعر بزرگ، ۲۸ اردیبهشت ۹۲ در آرامگاهی که خود بانی دایر شدن آن بود، آرام گرفت.
احمد شهناراد متولد سال١٢٩٧ در مشهد است. بهگفتۀ مرحوم مادرش، در سال قیام «کلنل محمدتقیخان پسیان» (١٣٠٠) متولد شد، ولی در شناسنامهاش که چند سال بعد؛ یعنی در زمان پهلوی اول صادر شده، تاریخ دهم میزان سال١٢٩٧ذکر شده است. در آن زمان مذهبیها مدارس جدید را قبول نداشتند و فرزندانشان را به مکتبخانه میفرستادند.
در مکتب، آنقدر لغت فارسی و عربی و اشتقاق آنها را میدانست که برخی همدرسانش به او «خیک لغت» میگفتند. او با امام موسیصدر و برادرش همدرس بود. در سال٣٥ در رشتۀ حقوق از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد. او به روایتی، قدیمیترین شاعر معاصر خراسانی بود که بعد از چندین سال بیماری در ٦اردیبهشت١٣٩٤در تهران وفات یافت. شهنا از دوستان صمیمی عماد خراسانی و مهدی اخوانثالث، دو شاعر نامدار مشهدی، بود.
زهرا وحدتیاحمدزاده، شاعر کهنهکار و پیشکسوت خراسان، اصالتاً آذربایجانی، اما متولد ۱۳۳۲ مشهد بود. او بعد از فوت پدر در یازدهسالگی، شروع به شعر سرودن کرد و با انجمنهای شعر مأنوس شد تا غم فراق پدر را التیام بخشد.
اشعار وی در مجلات و روزنامههای معتبر ادبی، چاپ شده و از وی کتابی نیز به نام «واژه در سکوت» به یادگار مانده است. وحدتی در دوران بیماری خود به اعضای هیئتامنای آرامگاه شاعران خراسان در طوس مراجعه کرد و گواهی دفن در این مکان را از استاد باقرزاده دریافت کرد.
علی باقرزادۀچهارجویی، متخلص به بقا، متولد ۱۱ تیرماه ۱۳۰۸ بود. عدهای وی را بهاشتباه، زادۀ یزد میدانستند، اما وی یزدیالاصل و متولد مشهد بود. مرگ پدر و وظیفۀ سرپرستی از مادر و شش خواهر، او را از هجدهسالگی از تحصیل جدا و روانۀ بازار کار کرد، اما وی نگذاشت نداشتن تحصیلات آکادمیک، او را از علم و دانش دور کند.
او نیکوکاری بزرگ بود و چهار مدرسه و یک خوابگاه ویژۀ متأهلان ساخت. علی باقرزاده آخرین فرد از حلقۀ شاعرانِ انجمنهای ادبی فرخ و قهرمان بود که در ۱۹ آذر ۱۳۹۵ دار فانی را وداع گفت و در آرامگاه شاعران خراسان، جایی که خود نیز یکی از پنج عضو هیئتامنای آن بود، آرام گرفت.
غلامرضا شکوهی متولد سال۱۳۲۸ در تربتجام و از پیشگامان غزل نو و غزل آیینی و مذهبی کشورمان بود. او در غزل و تجربه کردن فضاهای تازه بهویژه شعر آیینی، قریحهای خوش و مثالزدنی دارد. ازجمله کتابهای وی میتوان به «صد پرده آواز خاموش»، «آهی بر باغ آیینه»، «یک ساغر نگاه» و «سرمه در چشم غزل» اشاره کرد.
شکوهی با بهره گرفتن از بدایع و کشفهای زبانی بهخوبی از غنای ادب فارسی بهره گرفته است و با تلفیقی هنرمندانه، با بیان و زبان فاخر خود، تصاویری زیبا خلق کرده است.
* این گزارش پنج شنبه، ۳۰ شهریور ۹۶ در شماره ۲۰۷ شهرآرامحله منطقه ۱۲ چاپ شده است.